Starfield
7
سازنده
تاریخ عرضه
- دیجیاُرَنج
- بازی
- بازی ویدیویی
- نقد و بررسی بازی STARFIELD، آنچه که نباید شد
بازی جدید بتسدا یعنی استارفیلد (STARFIELD) پس از آن همه هیاهو، جنجال، هایپ و ... منتشر شد و در این مقاله قصد داریم به نقد و بررسی آن بپردازیم. با دیجی اُرَنج همراه باشید.
باورش سخت بود، بازی جدید بتسدا را شروع کنم، بارها چند ساعت چند ساعت آن را تجربه کنم و در دفعات بعدی با اکراه وارد بازی شوم. در حقیقت، اگر چنین چیزی را پیش از عرضه بازی به من میگفتند، محال بود باور کنم. بله، متاسفانه استارفیلد چند ساعت ابتدایی خود من را مجذوب خود کرد و زمانی که بطن ناقص و بریده بریده قلب بازیهای بتسدا را نمایان کرد، تمایلم به ادامهی آن اصلا و ابدا چیزی نبود که انتظارش را میکشیدم.
به عنوان یک طرفدار دو آتیشه عناوین بتسدا و کسی که صدها ساعت فالوت را تجربه کرده است، استارفیلد عملکرد دوگانه دارد، گاهی جذاب است و گاهی به قدری حرصم میدهد که میخواهم 120 گیگابایتی که صرف دانلود آن کردم را فراموش کنم و به کلی تجربهاش را نیمه کاره رها کنم. برای مثال، ساختن پایگاه، یافتن مواد مورد نیاز و ... من را یاد ساختن ستلمنتهای فالوت میاندازد و زمانی که از انجام این موضوع در حال لذت بردن هستم، میبینم که آن همه Junkای که جمع کرده بودم تا زمانی بازیافت و در ساخت پایگاه استفاده کنم، غیر قابل بازیافت هستند. این یعنی چه؟ چرا یکی از مهمترین و پایهای ترین اصول بازیهای بتسدا در این بازی غایب است و چرا باید برای تهیه یک عدد آلیاژ مس پرچم، خودکار و ماگ باید از لونا، قمر زمین به تایتان بروم و آن را به یک خریدار بفروشم و اگر مس نداشت به کهکشان دیگری بروم تا بتوانم یک مس تهیه کنم و در نهایت بتوانم آیتم مورد نیازم برای پایگاه را بسازم. در مجموع، استارفیلد برای منی که مدتها عاشقانه منتظرش بودم، سراسر تناقض بود و ای کاش یک سال بعد آنطور که میخواستیم عرضه میشد.
داستان بازی استارفیلد زمانی شروع میشود که به عنوان یک کارگر معدن فعالیت میکنید و پس از اتفاقی عجیب، به بعدهای دیگر دسترسی پیدا کرده و از هوش میروید. سپس افرادی به سراغ شما میآیند تا مسیر جدیدی را پیش روی شما قرار دهند تا بتوانید از راز سر به مهر جهان سر در بیاورید. راستش را بخواهید، همان تکه کات سینی که پس از تماس با آرتیفکت در ثانیههای ابتدایی شروع بازی داشتم، به قدری جذاب به نظر میرسید که مطمئن بودم تا انتها با یک بازی بتسدایی دیگر روبرو خواهم بود. استپ اوتهای همیشگی بتسدا هم در آن جا حاضر بودند و اولین باری که از معدن به سطح مریخ رسیدم دوست داشتم چند دقیقهای را صرف تماشای جهان بازی کنم.
متاسفانه، این روند به دلیل قطع شدنهای پیاپی روند بازی فراموش شدند و طولی نکشید تا خود را غرق در ماموریتهای اصلی چند شاخه و چندین و چند نوع ماموریتهای فرعی دیدم. در نگاه اول این اتفاق رخداد خوبی است، اما زمانی که لول بندی مراحل و کهشکشانهایی که ماموریتها مربوط به آنها است را نگاه کنید، در مییابید که چقدر محتوا به صورت پراکنده در سراسر جهان بازی وجود دارد و نمیدانید از کجا باید شروع کنید. با مراجعه به یک کهکشان و سیاره ممکن است با فردی صحبت کنید که یک ماموریت چند لایه را در اختیار شما قرار دهد. بخشی از این ماموریت پیچیده است و در همان هنگام و در میان یک ماموریت، چندین ماموریت جدید به شما محول خواهد شد که بیش از لول شما است و ممکن است در مسیر آن چندین مهارت مختلف نیاز داشته باشید. دیدگاهها نسبت به این بخش دوگانه هستند، گاهاً این موضوع مرا یاد بازیهای قدیمی این مجموعه میاندازند و خوشحال کننده هستند، اما زمانی که در مییابید برای رسیدن به لوکیشن مد نظر باید چندین و چند فست تراول و لودینگ را طی کنید، بیخیال برخی از آنها میشوید.
صحبت در مورد گیمپلی استارفیلد بسیار طولانی و گسترده است. اگر از علاقهمندان فالوت هستید، همه چیز آشنا به نظر میرسد و باید همان مسیرها را پیش بگیرید. از ساخت و آپگرید آیتمها گرفته تا راهاندازی پایگاهها و متصل کردنشان به یکدیگر همه از فالوت به ارث رسیدهاند و تکامل یافتهاند. لوت کردن بخش جدایی ناپذیر از این بازی است و میتوانید مبادله کنید، بفروشید و بخرید و اما در کمال تعجب، امکان استفاده بهینه از جانکها را نخواهید داشت. این موضوع به خودی خود ایدهی ناقص بودن بازی را تداعی میکند، چرا که وجود این بخش میتوانست کمک شایانی در ساخت پایگاهها کند. گانپلی بازی بسیار لذت بخش است و از این نظر با بازیهای گذشته قابل مقایسه نیست. همچنین، تمایل شما به اکشن انجام دادن بازی هم نسبت به مخفی کاری ناخودآگاه چند برابر خواهد شد. علاوه بر این، سفینهتان هم نقش یک سیف هاوس متحرک یا پایگاه متحرک را دارد و میتوان آن را ارتقا داد، اما برای ارتقای سفینه هزینههای گزافی باید بپردازید.
بخش اسکن کردن محیط و آیتمها یکی از بخشهای جدید بازی است که به همراه قابلی استخراج منابع این بازی را بسیار شبیه به No Man's Sky میکند و هیچ کس نمیتواند منکر الگوبرداری بتسدا از بازی مذکور باشد. در کنار موارد ذکر شده، بخش شخصیسازی کاراکتر و درخت مهارت دقیقاً همان چیزی است که باید باشد، گسترده و بسیار پیچیده که ارزش تکرار بازی را به شدت بالا میبرد. سناریوهای از پیش طراحی شده برای چندین نوع شخصیت یکی از موارد دوست داشتنی این بازی به شمار میروند.
اما به نظر من، بزرگترین نقطه ضعف بازی هم همینجا شکل میگیرد. به شخصه فالوت را به این دلیل دوست دارم که میتوانم پا بیرون از محوطه امن خود گذاشته و به سراغ لوکیشنهای تمامنشدنیاش بروم، دنیایی واحد و پر از ماجرا در فالوت نهفته است. در فالوت شما مطمئن هستید که با قدم گذاشتن در جای جای نقشه با داستانی جدید روبرو خواهید شد، اما در استارفیلد مجبورید تا بین لوکیشنها به صورت مداوم با فست تراول سفر کنید. به نوعی، استارفیلد یک بازی سندباکس است تا جهان آزاد.
طراحی هنری این بازی میتواند به خودی خود کم نظیر قلمداد شود. گوشه گوشه جهان بازی پر از آرت و هنر است که هر کدام خلاقانه طراحی شدهاند. از لوکیشنهای مختلف گرفته تا لوگوها و تابلوها همه و همه نشان از یک بازی منحصر به فرد از نظر طراحی دارند. این طراحی هنری به بهترین شکل با موسیقی آمیخته میشوند تا تصویری جذاب از استارفیلد در ذهن ما شکل بگیرد. این دو مورد، در بازیهای پیشین این استدیو هم وجود داشتند و والپیپرهای همچنان محبوب اسکاریم و تی شرتهای نوکا کولا یا پیپ بوی همه نشان از مهارت این استدیو در خلق کردن هنر دارند. در کنار دو مورد ذکر شده، گرافیک بصری نه چندان بهروز و عملکرد فنی پر اشکال هم از نشانههای همیشگی بازیهای بتسدا هستند که متاسفانه به قوت خود در این بازی هم دیده میشوند. در زمینه بصری و جزئیات اما استارفیلد پیشرفتهای چشمگیری نسبت به بازیهای گذشته دارد. فضاهای بسته به خوبی و به شکلی بسیار جذاب طراحی شدهاند، اما تکستچرهای شهرهای بزرگ چندان چنگی به دل نمیزنند.
نکته جالب این است که در طول چند ده ساعت تجربه خود از بازی، به ندرت با باگ روبرو شدم و این موضوع یک پیروزی بزرگ برای بتسدا است. در واقع، ضعف فنی بازی به بهینه نبودن آن بازمیگردد. این بازی روی کارت گرافیک RTX 3070 تجربه شد و برای رسیدن به نرخ فریم 60 در وضوح 1440 مجبور شدم تا چندین و چند تنظیمات را کمتر از حالت الترا قرار دهم.
در مجموع، استارفیلد چندین عنصر همیشگی بازیهای بتسدا را در خود میبیند. طراحی هنری، موسیقیهای دلنشین، شخصیتهای متعدد، شخصیسازی عمیق، داستانهای کوتاه و بلند مختلف، لوکیشنها، آیتمها، ماموریتهای در هم تنیده، پایگاهسازی با المانهای پیچیده، ضعف فنی، تکستچرهای منسوخ (البته جز فضاهای بسته)، همه از بازیهای گذشته این استودیو به استارفیلد ارث رسیدهاند. در این بین اما چندین چیز متفاوت است: گانپلی و مبارزات بسیار جذابتر شدهاند و تعداد فست تراولها به شکلی عجیب و غریب بیشتر شده است. به علاوه، بزرگترین نقطه ضعف بازی هم اینجا شکل میگیرد که آن حس ماجراجویی بازیهای پیشین در این بازی وجود ندارد. در فالوت یا اسکایریم شما به یک جهان واحد و پیوسته دسترسی داشتید و گوشه گوشههای آن ماجرایی جدید انتظار شما را میکشید و انتظار داشتیم که این موضوع هسته اصلی استارفیلد هم باشد که متاسفانه نیست. در استارفیلد تجربه به دلیل فستتراولهای مختلف بارها و بارها قطع میشود و ماجراجویی ما هم در استارفیلد کمتر از بازیهای گذشته ماندگار خواهد بود.
(نسخه PC بازی توسط ناشر آن جهت نقد و بررسی در اختیار دیجی اُرَنج قرار گرفته است)
Starfield features several elements that have always been a Bethesda game. Art design, music, characters, deep customization, short and long stories, locations, items, intertwined missions, base building with complex elements, technical weakness, outdated Textures (except closed spaces, of course), all from the past games was inherited by Starfield. In between, however, several things are different: the gunplay and combat have become much more interesting, and the number of fast-travels has increased in a strange way. In addition, the biggest weakness of the game is formed here, which lacks the sense of adventure of the previous games. In Fallout or Skyrim, you had access to a single and continuous world, and a new adventure awaits you in its corners, and we expected that this would be the core of Starfield, which is unfortunately not the case. In Starfield, the experience is interrupted many times due to various fast travel, and our adventure in Starfield will be less lasting than in previous games.
امتیاز دیجی ارنج
7
نقاط قوت
- محتوای غنی
- اتمسفر گیرا
- گرافیک چشم نواز در فضاهای بسته
- طراحی پر جزئیات آیتمها و اسلحهها
- گانپلی ارتقا یافته نسبت به عناوین پیشین
- شخصیسازی گسترده پایگاه و سفینه
- نقشه فوقالعاده عظیم
- تجربه صوتی جذاب
نقاط ضعف
- روند منقطع و ناپیوسته بازی
- فست تراول، لودینگ و دوباره ...
- عملکرد فنی بیثبات
- عملکرد بصری دوگانه
نقد و بررسی من
دیجی ارنج | تمام حقوق محفوظ است © 1403
ثبت دیدگاه